کلکِ خیال

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان» ثبت شده است

۰۶
مهر

ایستگاه اول:

مترو؛

بین جمعیتی که اکثرا به مقصد ایستگاه امام حسین جمع شده بودند و سعی در نیفتادن و نگه داشتن کلاه خود داشتند، در تقابل بین دو تفکر و دیدگاه برسر صلوات فرستادن یا نفرستادن های پی در پی و بلند.که شاید بهتر بود به لج و لج بازی تبدیل نشود، یااگر شد، بهتر بود پاسخ اعتراض "آنوریها" سکوت باشد جای هم نشینی کلماتی که قرابتی با سبک و لحن قشر به اصطلاح مذهبی ندارد(هرچند فکر میکنم اول اینکه عبارت مذهبی توصیف دقیقی از حال و اوضاع عقاید نمیدهد که هیچ، امروزه بیشتر سردرگم میکند  و دوم اینکه، ارادت و حمایت نسبت به شهدا مذهبی و غیر مذهبی نمیشناسد)

و بعد روش جالب تربیتی گنجانده شده درله شدن بین مردم. میگفت"اقاهه میگه چرا بچه سه سالتو اوردی، له میشه بین جمعیت، گفتم اصن اوردمش که له بشه!" و بعد میخندد...


ایستگاه دوم:

حدفاصل میدان امام حسین و شهدا؛

هم نوایی مداحان و دل پرسوز مردم از یاداوری لحظه به لحظه انچه برشهیدجوان گذشته، و ملتی که گرچه ابتدای کار با تقاوت های زندگی و بندگی اومدند، ولی حالا پا در راهی گذاشتند که از "سر" گرفتند.

همراه تلخترین حقیقت هایی که گوشه ای از قصه های داغ و تشنه این روزهای ماه های قمری را تداعی میکند.


ایستگاه سوم:

اتوبوس، برگشت؛

بازگشت ناگهانی احوال شهر به حالتی عادی تر از قبل، انگار نه انگار که دقایقی قبل سر و بدن بریده ای رد شده ... و دوباره تقابل دیدگاه ها و روزمرگی !


تو آزاده ای، همان گونه که مادرت تو را نام نهاد...


  • چشم براه
۰۲
تیر


چرخ و فلکا رو میبینی؟
روزامون عین همینه،نه ازین رنگی رنگی کوچولوهایی که آقایی داره هول میده ها، یه چیزی مثل اونیکه توی پارک ملت مشهده.بزرگ!
رفتی که؟
پایینش، تا میشینی وآروم راه میفته، تو دره ای انگار، نه ازون دره ها که مخصوص چپ کردن ماشینان، ازونا که خوشگله و دارو درخت داره و آبی هم رد میشه و ماشینا خودشون سمتش میرن خستگی در کنن.
کم کم که میره بالا، انگار از کوه بالا میری،قلبت تند تند میزنه.دایره دیدت بزرگتر میشه.
بالای بالاش، یجورایی سنته و سفارش شده که یکم نگهت دارن تا خوب ببینی دوروبرت چخبره.
مخصوصا اگه اونی که گفتم مشهده باشه، دلت هم کبوتر باشه، میگرده دنبال گنبد طلایی.
تا میای عادت کنی به بالا بودن و از بالا دیدن، میارنت پایین، میگن یادت نره کجا بودیا...
روزامون عین همینه!


حرفم مهمتره
وچندین تا برداشتم از چرخ و فلک مهمتره
وتپش قلب توی بالا و پایین شدنه مهمتره
و اونایی که تو کابین همراهتن مهمترن

واسه همین التماس دعا،همراهای چرخ و فلکی!


بازم الحمدلله


  • چشم براه